بعد از مدتی سفر نرفتن تو این دو هفته دلی از عزا درآوردم، هفته پیش که یه سفر یه روزه به الیمستان داشتم و تعطیلات این هفته رو هم با جمع دوستان به کویر لوت.
روز اول در کرمان، دیداری داشتیم از باغ شازده و زیبایی های خاصش با اون عمارت های زیبا. گذشته رو تجسم می کردم و آدمهایی که اونجا زندگی کردن. عاشق خونه های اینجوری هستم با درهای چوبی و اتاقهای تو در تو و اینکه عمارت وسط یه باغ باشه.
بعد از دیدار از باغ شاده به سمت شهداد حرکت و در کاروانسرای شفیع آّباد اقامت کردیم. به دلیل همایش اجازه ورود به داخل کمپ رو بهمون ندادند که این خودش خیلی عالی بود در واقع همون قضیه عدو شود سبب خیر ، چون کاروانسرای بسیار زیبایی بود . شب هم برنامه دور آتیش رو داشتیم و بچه ها رصد انجام دادند و کلی در احوالات ستارگان و کواکب جستجو کردند ولی من هم طبق معمول خواب اجازه شب بیدار بودن رو بهم نداد. صبح هم که بسمت کویر لوت حرکت کردیم و چندساعتی داخل کویر پیاده روی داشتیم و از کلوت های بسیار زیبای اونجا دیدن کردیم. روزهای بسیار گرم و شبهای بسیار سرد
خلاصه که سفری دیگر رقم خورد.
ضمن اینکه مادر عزیزم هم دیشب از سفر برگشت و من متاسفانه نتونستم برم فرودگاه و خوابیدم و وقتی اومدن فقط یه چند دقیقه ای بیدار بودم و دوباره خوابیدم و امروز هم که دیرتز اومدم اداره
مرسی خدا جونم که برای رسیدن به آرامش کمکم می کنی
دوستت دارم